Physical and mental health



ویژگی‌های خصوصیتی فرد روانرنجور، اندوه زیاد، دمدمی مزاج بودن (مودی) و عدم ثبات هیجانی می‌باشد. البته داشتن این ویژگی‌ها دلیل نمی‌شود که فرد خیانت خواهد کرد، اما همسرانی که شدیدا روانرنجور یا نوروتیک هستند خیلی بیشتر ممکن است خیانت کنند. علتش هم می‌تواند این باشد که فرد روانرنجور به سختی می‌تواند در لحظه حضور داشته باشد و ارتباط هیجانی خوبی با همسرش برقرار کند و نیازهای جنسی‌ در این رابطه به خوبی برآورده نمی‌شوند.

برونگرایی که شخصیتی بسیار اجتماعی، جسور با ابرازات هیجانی است شاخصی از احتمال فعالیت جنسی بیشتر و دست زدن به ریسک‌های جنسی است. افرادی که زیاد برونگرا هستند بیشتر ممکن است به همسر خود خیانت کنند و ضمنا همسران افراد برونگرا نیز بیشتر ممکن است خیانت کنند.

تیپ شخصیتی سازگار و موافق که مهربان، نوع دوست و با رفتارهای سازش گرایانه است شخصیتی است که بیشتر افراد دوست دارند همسرشان این تیپ افراد باشد. تحقیقات نشان می‌دهد خیانت جنسی در میان این شخصیت‌ها خیلی کمتر است. این گونه افراد انتظارات همسر خود مبنی بر متعهد و پایبند بودن را برآورده می‌کنند.

بمانید یا ترک کنید؟

هرچند خیانت، اصلی‌ترین علت بهم خوردن روابط و جدایی است اما تصمیم به ادامه‌ این رابطه یا ترک همسر خائن تصمیمی کاملا شخصی است. باورهای مذهبی اغلب یکی از دلایل ماندن در رابطه هستند. قدرت منطقی و فواید ناشی از ماندن در رابطه نیز می‌توانند بر تصمیم اشتباه فرد مبنی بر ماندن در رابطه تاثیرگزار باشند. اگر پای بچه‌ها در میان باشد و فرد تصمیم به بخشیدن همسر خطاکار بگیرد یا قادر باشد تلاش کند و خانواده را حفظ کند، فرد مقابل به این باور خواهد رسید که برطرف کردن ایرادها و تلاش برای بهبود رابطه شویی، ارزشش را دارد.

سوالی که همیشه در چنین شرایطی مطرح می‌شود این است که: آیا این رابطه ارزش تلاش و ادامه را دارد؟». پاسخ دادن به این سوال همیشه هم ساده نیست چون فاکتورهای متعددی در این تصمیم گیری دخیلند که شامل مسائل هیجانی و مادی می‌شوند و بر احتمال چیزی که ممکن است در آینده پیش بیاید برتری دارند.

همه‌ ما چه زن و چه مرد دوست داریم از سوی همسر خود تصدیق شویم، تحسین شویم، عزیز باشیم و مورد احترام قرار بگیریم. کلید هر رابطه‌‌ی سالمی، اعتماد و ارتباط باز و درست است. چیزی که موفقیت یک رابطه را نشان می‌دهد، قادر به گفتگو کردن در مورد تفاوت‌ها و ابراز احساسات و هیجانات است. تنها راه اینکه همسر شما دقیقا شما را بشناسد و نیازهای‌تان را بفهمد این است که درمورد انتظارات و خواسته‌های‌تان حرف بزنید. اگر تحمل هیچ گونه خیانتی را ابدا ندارید، از همان ابتدای رابطه این موضوع را شفاف و دقیق بیان کنید. روابط سالم بر اساس درک متقابل، احرتام و ارتباط صمیمی شکل می‌گیرند.

اینها ابزارهای فوق العاده مفیدی هستند در دستان شما که ضامن موفقیت‌تان هستند و میزان رضایت از رابطه هم برای شما و هم برای همسرتان بالا می‌برند.

منبع: psychologytoday

 



گرفتار شدن در این دام که دیگران درباره‌ی شما چه فکر می‌کنند، قطعا باعث افزایش سطح استرس شما می‌شود. هرگز شخصیت واقعی خودتان را در تلاش برای تحت‌تأثیر گذاشتن دیگران نابود نکنید. دوستان ارزشمندتان شما را به‌خاطر چیزی که هستید تحسین می‌کنند؛ نه به‌خاطر چیزی که فکر می‌کنند باید باشید.

۴. من خیلی احمق هستم


موفقیت فردی - مهارت‌های فردی


هیچ‌کس پاسخ همه‌ی سؤالات را نمی‌داند، شما نیز دنبال چنین چیزی نباشید. همه‌ی ما مجموعه‌ای از مهارت‌های خاص خودمان را داریم. نداشتن برخی از مهارت‌ها به این معنا نیست که شما احمق هستید. به‌جای اینکه زندگی‌تان را حول نقاط ضعف‌تان سامان دهید، روی توسعه‌دادن مهارت‌ها‌یتان تمرکز کنید و سپس تا جایی که امکان دارد از آنها بهره‌برداری کنید. هر چه کاری را که در آن مهارت دارید بیشتر انجام دهید، اعتماد‌ به نفس شما بیشتر خواهد شد.

۵. هرگز کسی عاشق من نخواهد شد


شما چطور می‌توانید از چنین چیزی اطلاع داشته باشید؟ قطعا نمی‌توانید. اگر در خانه بنشینید و به این فکر کنید که دیگران چرا باید عاشق شما شوند (به‌جای اینکه بیرون بروید و با افراد مختلف ارتباط برقرار کنید)، فقط یک وضعیت بد را بدتر خواهید کرد. اگر در خانه بمانید هرگز نمی‌توانید شریک زندگی موردنظرتان را پیدا کنید. اگر می‌خواهید با کسی آشنا شوید، برای آن تلاش کنید.

۶. من نمی‌توانم این کار را انجام دهم


موفقیت فردی - موفقیت


هرگز پیش از اینکه مسابقه شروع شود، شکست خود را نپذیرید. به سه مورد از بزرگ‌ترین دستاورد‌های زندگی‌تان فکر کنید، شاید به تغییر نگرش شما کمک کند. این دستاوردها می‌توانند فارغ‌التحصیلی از دانشگاه، گرفتن ارتقای شغلی، نوشتن وبلاگ یا هر چیز دیگری باشد.


آیا سه چیزی را که می خواستید پیدا کردید؟ اکنون از خودتان بپرسید من برای دستیابی به این موارد خاص، از چه مهارت‌هایی استفاده کردم؟» برای هر یک از این موارد یک پاسخ بنویسید.


آیا هیچ روند خاصی مشاهده می‌شود؟ اگر چنین است مسیر موفقیت درست در برابر شما قرار دارد.

۷. من فکر نمی‌کنم که ــــــ من را دوست داشته باشد، چراکه او به من پیام و ایمیل نمی‌دهد یا به من زنگ نمی‌زند.


چنین نتیجه‌گیری‌های زودهنگامی نشان‌دهنده‌ی دیدگاهی خودمحور به جهان است. آیا این احتمال بیشتر نیست که دوست/شریک زندگی‌تان درگیر کار، کلاس یا هر کار دیگری باشد؟ افراد کارهای زیادی دارند که باید آن‌ها را انجام دهند، در نتیجه فکر نکنید با شما مشکلی دارند.

۸. زندگی منصفانه‌ نیست، ای‌ کاش اوضاع کمی بهتر بود


درست است، زندگی منصفانه نیست (من دوست ندارم این حرف را بزنم، ولی زندگی هرگز منصفانه نبوده است). همیشه اتفاقات خوب و بد زیادی در هر لحظه‌ از زندگی‌تان رخ می‌دهد. این چیزها خارج از کنترل شما هستند؛ در نتیجه آنها را بپذیرید. اما اینکه بر روی بخش خوب آن تمرکز کنید یا بخش بد، کاملا به خودتان بستگی دارد. شما می‌توانید به‌خاطر چیزهای بدی که خارج از کنترل شما هستند، استرس زیادی متحمل شوید اما بدانید این کار باعث نمی‌شود احساس بهتری پیدا کنید، اما برعکس آن کاملا صادق است. به اتفاقات مثبت توجه کنید، چراکه مهم نیست الان چه وضعیتی دارید، در آینده به‌مراتب وضعیت بهتری خواهید داشت.

۹. من از بدن خودم متنفر هستم


موفقیت فردی - بدن خود را دوست داشته باشید


خواهش می‌کنم چنین چیزی را به زبان نیاورید. فرقی نمی‌کند که تپل، لاغر یا عضلانی باشید. بدن شما ظرف ارزشمندی است که شما را به هر جایی که در این دنیا بخواهید می‌برد. از بدن‌تان مراقبت کنید تا او نیز از شما مراقبت کند. گرفتار شدن در این باور که بدن شما بی‌عیب نیست، نتیجه‌ای جز هدر رفتن وقت و انرژی ارزشمندتان ندارد. در بدن‌تان به‌دنبال ویژگی‌های فیزیکی‌ای نباشید که دوست‌شان ندارید، بلکه روی آن دسته از ویژگی‌های فیزیکی‌تان تمرکز کنید که فکر می‌کنید بامزه، خوش‌منظر یا جذاب هستند. اگر می‌خواهید نسبت به بدن‌تان احساس بهتری داشته باشید، ۱۰ دلیل جذاب بودن‌تان را مشخص کنید.

۱۰. من بسیار شرمنده هستم؛ ای‌ کاش می‌توانستم ناپدید شوم


شرط می‌بندم همه‌ی افرادی که این مقاله را می‌خوانند، دست‌کم یک‌بار روی پیراهن‌شان غذا ریخته‌اند، ظرف غذا را شکسته‌اند، هنگام راه رفتن سُر خورده‌اند و یا با صورت به یک دیوار برخورد کرده‌اند؛ پس شما تنها کسی نیستند که چنین اتفاقاتی برای‌تان افتاده است. اگر در برابر یک جمع، اشتباهی از شما سر زد و صورت‌تان سرخ شد، نفس عمیقی بکشید و به خودتان بگویید اشتباه بزرگی مرتکب نشده‌ام.» برای اینکه شرایط را تغییر دهید، داستانی خنده‌دار از تجربه‌های خودتان تعریف کنید تا نشان دهید که چنین چیزهایی اهمیت زیادی برای شما ندارند.

۱۱. من در سطح او نیستم


چیزی به اسم سطح وجود ندارد که در آن باشید یا نباشید. درنتیجه اگر کسی به نظرتان جذاب می‌رسد، چنین فکری با خودتان نکنید و با او هم‌کلام شوید.

۱۲. من نمی‌توانم باور کنم که ـــــــ به‌جای من انتخاب شود


موفقیت فردی - حسادت


حسادت احساسی مخرب است که آسیب زیادی به شما می‌زند و هیچ فایده‌ای ندارد. اگر یکی از همکاران‌تان به‌جای شما ارتقا پیدا کرد، حامی خوبی برای او باشید. احتمالا او نیز به‌اندازه‌ی شما شایسته‌ی این پیشرفت بوده است (حتی اگر چنین نیست هیچ دلیلی وجود ندارد که نسبت به او حسادت کنید؛ تقصیر همکارتان نیست که به‌جای شما انتخاب شده است). هنگام مواجه با چنین اتفاقاتی، بهترین کار این است که احساسات منفی را به رفتارهای مثبت تبدیل کنید. آیا فکر می‌کنید ارتقا حق شما بوده است؟ درباره‌اش حرف نزنید، آن را ثابت کنید.

۱۳. این کار بیش از حد دشوار است


می‌دانید چه کارهایی واقعا دشوار هستند؟


    اینکه در ۷۲ سالگی در دوی ماراتون شرکت کنید؛ در حالی‌ که پسرتان را نیز روی صندلی چرخ‌دار هل می‌دهید.

    اینکه ۱۷۷ کیلومتر (۵۷ ساعت) در اقیانوس شنا کنید.

    دو ماه در یک خودروی یخ‌زده در دمای ۳۰- زنده بمانید.


بله، دیگر نمی‌توانید بگویید چیزی بیش از حد دشوار است».


اگر به چیزی باور داشته باشید، می‌توانید به آن دست پیدا کنید.

۱۴. من نمی‌توانم به دیگران اعتماد کنم، چراکه بیش از حد ضربه خورده‌ام


موفقیت فردی - اعتماد کردن


نکته‌ی جالب درباره‌ی اعتماد کردن این است که هرچه کمتر به دیگران اعتماد کنید، آنها نیز تمایل کمتری برای اعتماد کردن به شما دارند. آیا همه‌ی افراد ارزش‌ اعتماد کردن دارند؟ قطعا خیر، اما این دلیل موجهی برای مشکوک بودن به همه نیست. اینکه یک یا دو نفر در گذشته به شما خیانت کرده‌اند، معنایش این نیست که به هیچ‌کس اعتماد نداشته باشید، بلکه معنایش این است که شما هنوز فرد مناسب‌تان را پیدا نکرده‌اید.

۱۵. من هم تسلیم خواهم شد



وقتی آستانه قدرت تحمل پایین می آید دیگر از سلامت روان خبری نیست. سلامت روانی که این روزها دستخوش رویدادهای بسیاری شده و شکل غریبی در جامعه به خود گرفته است.

سلامت روان و ارتقای بهداشت روان

یک روان شناس، درباره ارتقای سلامت روان می گوید:یک فرد علاوه بر سلامت جسمی باید احساس امنیت اجتماعی هم داشته باشد و این مساله به وضعیت اقتصادی فرد و جامعه برمی گردد، چرا که باعث می شود خیالش راحت باشد از اینکه منبع درآمدی دارد و می تواند مخارج زندگی اش را تامین کند. بنابراین وقتی همه این موارد به وجود آید سلامت روان نیز ایجاد می شود.

امروزه حرف از مهارت زندگی و ارتقای بهداشت روانی است. به نظر شما محیط زندگی آرام چه تاثیری بر سلامت روان افراد می گذارد؟

قطعا بسیار تاثیرگذار است. وقتی از سلامت روان حرف می زنیم، دو مطلب مد نظر است. یکی اینکه احساس خوشی، نشاط، آرامش، امیدواری و نظایر آنها مجموعا چیزی را به عنوان کیفیت زندگی تشکیل می دهند. به عبارت دیگر کیفیت زندگی شاخص مهمی در سلامت روانی است.

مفهوم دیگر آنکه سلامت روان به معنی نداشتن بیماری روانی است و در واقع کسانی که بیمار روانی نیستند به روانپزشک مراجعه نکرده و از سلامت روان برخوردارند. مطمئنا آرامش و داشتن محیط آرام می تواند تاثیر زیادی در ایجاد سلامت روان داشته باشد.

کیفیت زندگی هم به عوامل متعددی بستگی دارد که در سلامت روانی فرد موثر است. اگر فردی از نظر جسمی سالم نباشد، طبیعتا نگران و مضطرب است و همین اتفاق سبب به هم خوردن سلامت روان او خواهد شد. همچنین یک فرد علاوه بر سلامت جسمی باید احساس امنیت اجتماعی هم داشته باشد و این مساله به وضعیت اقتصادی فرد و جامعه بر می گردد، چرا که باعث می شود خیالش راحت باشد از اینکه منبع درآمدی دارد و می تواند مخارج زندگی اش را تامین کند. بنابراین وقتی همه این موارد به وجود آید سلامت روان نیز ایجاد می شود.

سلامت روان به معنی آرامش فیزیکی و کمبود سر و صدا نیست و معنایی کلی تری دارد. برای مثال در مواردی ممکن است فرد در هواپیما با وجود سر و صدا احساس آرامش داشته باشد، چون فکرش از لحاظ اقتصادی راحت است. با وجود این، هر کدام از ما مدتی از روز نیاز به آرامش داریم، اینکه سر و صدایی نباشد و در طول شبانه روز هفت الی هشت ساعت بخوابیم. بنابراین آرامش به طور کلی معنوی، اقتصادی، اجتماعی، جسمی و. است که می تواند در سلامت روح تاثیرگذار باشد.

سلامت روحی به معنی کیفیت زندگی است، یعنی از زندگی لذت ببریم، همیشه شاکر و امیدوار باشیم، نیازهای اجتماعی مان برآورده شود، امنیت و حمایت اجتماعی داشته باشیم و افرادی باشند که دوستمان داشته باشند یا ما آنها را دوست داشته باشیم. قطعا وقتی سلامت روان به دلایلی محیطی به هم بخورد پیش آمادگی ژنتیکی برای بیماری خاص یا عصبی و افسرده شدن به وجود می آید. همه این عوامل در رفتار و شخصیت افراد تاثیر می گذارد.

در این موارد هم سلامت روان به علت کمبود در شخصیت و ژنتیک به خطر می افتد و ما دچار افسردگی شدید می شویم. آرامش در مفهوم وسیع کلمه یعنی کیفیت زندگی، نداشتن بیماری روانی و فراغت از اضطراب و افسردگی روحی که همگی در سلامت روانی نقس بسزایی دارند.

مواردی مانند شلوغی، سر و صدا و تنش چطور می توانند تحریک پذیری افراد را بالا ببرند و به مواردی مانند خستگی و عدم سلامت روان بینجامند ؟

شلوغی در همه جا وجود دارد. برای مثال به عنوان کارگر یا راننده مشغول به کار هستیم و سر و صدا همیشه با ماست یا حتی اگر صرفا خودمان هم برای انجام اموراتمان رانندگی کنیم باز هم سر و صدا و شلوغی وجود دارد.

اگر بتوانیم میزانی از آن را کم کنیم خوب است، منتها امکان پذیر نیست. ما مجبور هستیم روزانه با گرما، سرما و سر و صدا روبه رو باشیم و آن را تحمل کنیم. یکی از شاخص های سلامت روان این است که قدرت تحمل داشته باشیم و صرفا بالا رفتن درجه حرارت و سر و صدا باعث نشود که اعصابمان را از دست بدهیم و پرخاشگر شویم.

اگر چنین حالتی داشته باشیم پیش آمادگی ارثی و ژنتیکی در مقابل ناملایمات داریم و باعث می شود که سلامت روان ما به خطر بیفتد. در چنین مواقعی کمک گرفتن از متخصصان و استفاده از روش هایی که به آرامش ذهنی کمک می کند سبب می شود که ناملایمات معمول زندگی را تحمل کنیم. حتی ورزش کردن، تفریح رفتن و حضور در کلاس های آرامش خاطر و نظایر آن در این زمینه موثر است، به دلیل اینکه زندگی انسان در بهترین شرایط هم از ناملایمات روزمره فارغ نیست. شاید در جای دیگر این ناملایمات بیشتر هم باشد. برای مثال در کشوری ممکن است جنگ باشد، اما برخی از مردم آن با داشتن حس امیدواری آرامش داشته و جنگ را تحمل می کنند.

با توجه به اینکه امروزه بیشتر افراد وقت خود را در محل کارشان می گذرانند، نقش سلامت روانی محیط کار در کاهش وقوع حوادث شغلی چیست؟

در سال های اخیر افرادی در زمینه روانشناسی صنعتی فعالیت کرده و پژوهش های مفیدی را در زمینه میزان تاثیر عوامل محیطی در محل کار انجام داده اند. همیشه سعی می شود بهداشت روانی در محیط کار رعایت شود و به تبع با رعایت آن، هم به کارایی کارمندان کمک می شود و هم از بروز خطاهایی جلوگیری می کند که منجر به خطر افتادن سلامت جسمی و روحی در افراد می شود. بهداشت روانی حتی در زندگی عادی هم بسیار مهم است. برای مثال کنار بزرگراه دیواره می گذارند تا سر و صدا همسایه های آن اطراف را اذیت نکند، حتی معمولا در کشورهای پیشرفته هم هواپیماهای فرودگاه های نزدیک شهر در زمان خواب همسایگان پرواز نمی کنند و در این بازه زمانی پرواز قدغن هستند، اما در ایران این قاعده برعکس است. نیمه های شب پرواز می کنیم تا اول صبح به مقصد رسیده باشیم!

با توجه به زندگی ماشینی و هجوم انواع استرس ها چه راهکارهایی سلامت روان را در جامعه تضمین می کند؟

راهکارهای متعددی برای تضمین سلامت روان بیان شده که ایجاد آرامش یکی از آنهاست. محیط خانه در ایجاد آرامش بسیار اهمیت دارد. اگر بچه ها ارتباط سالمی با والدین نداشته باشند و به آنها محبت و توجه نشود، آمادگی بیشتری برای ناراحتی های روحی خواهند داشت. اگر بین والدین همیشه دعوا باشد، این مساله ایجاد ناراحتی می کند و به سلامت روان والدین و فرزندان آسیب فراوانی می زند.

طبیعتا وقتی میزان آسیب های روانی افزایش یابد و تعداد افراد جامعه در معرض این فشارها بالا باشد، به سطح جامعه ضربه وارد می شود و سلامت روان کل جامعه به خطر می افتد. بنابراین جواب ساده برای تضمین سلامت روانی وجود ندارد، اما اشاره شده که با پیشگیری می توان سلامت را تا حدودی ایجاد کرد، یعنی اگر والدینی صلاحیت فرزندآوری ندارند نباید فرد دیگری را به این دنیا بیاورند یا یک خانواده در آپارتمان 50 متری نمی تواند چند فرزند داشته باشد، حتی وقتی والدینی مجبورند هر دو کار کنند، عدم رسیدگی آنها در سلامت روان فرزندان بسیار تاثیرگذار است. قطعا این موضوع در مورد اقتصاد کلان و بیکاری هم مطرح است. وقتی سلامت جسمی افراد و تغذیه آنان تضمین نشود، امکانات تحصیل و اشتغال وجود نداشته باشد و به موسیقی توجهی نشود، سلامت جسم و روان افراد به خطر می افتد. باید شادی و آرامش را در مردم ایجاد کنیم، چون موسیقی از نظر رشد مغزی در کودکان بسیار مهم است و در عاطفه مثبت افراد هم تاثیر می گذارد. بسیار جای تاسف است که در کشور ما کودکان به دلایل مختلف از تربیت موسیقیایی سالم محروم هستند، چرا که در دراز مدت نبود موسیقی بر سلامت روحی، روانی و اجتماعی آنان تاثیر بدی می گذارد.


چگونه حافظه خود را تقویت کنیم

اصل اول: مراقب سلامتی خود باشید


مبنای حافظه‌ٔ خوب، ذهن و جسم سالم است. اگر از جسمی که مغزتان را تغذیه می‌کند مراقبت نکنید، نمی‌توانید انتظار داشته باشید که مغزتان به بهترین نحو عمل کند. اینها برخی از مسائل مهمی هستند که باید به آنها توجه کنید:


    خوب غذا بخورید. مطمئن شوید که ویتامین ها و مواد معدنی اصلی موردنیاز بدن مانند اسید فولیک، ویتامین B۱۲ و آنتی اکسیدان ها در رژیم غذایی شما وجود دارند. این ویتامین‌ها دقت ذهن را بالا می‌برند. در صورت وم، از مکمل های غذایی هم استفاده کنید.

    زیاد آب بنوشید. گاهی آب بدن‌مان از دست می‌رود و ما اصلا متوجه‌ کمبود آب بدن‌مان نمی‌شویم. زمانی که آب کافی نمی‌نوشید، بدن و ذهن‌تان ضعیف و خسته می‌شوند. آب باعث می‌شود گلبول‌های قرمز خون فعال‌تر شوند و انرژی‌تان بیشتر شود.

    به مقدار کافی بخوابید. مغز شما هنگام خواب، انرژی خود را دوباره به‌دست می‌آورد. تحقیقات نشان داده‌اند که مغز برای انتقال اطلاعات به حافظه بلند مدت، به خواب کافی نیاز دارد.

    استرس را به‌طور مؤثر مدیریت کنید. استرس مزمن، تأثیرات نامطلوبی بر سلامتی دارد. به همین دلیل باید روش‌های محدود کردن و کنترل استرس در زندگی را بیاموزید.

    سیگار نکشید. مصرف کافئین را کاهش بدهید، ورزش کافی داشته باشید و الکل مصرف نکنید چون الکل تأثیر بسیار بدی بر حافظه کوتاه مدت می‌گذارد.


این توصیه‌های بنیادی برای سلامتی، به شما امکان می‌دهند توانایی‌های مغز خود را به حداکثر برسانید.

اصل دوم: از یادآور‌ها استفاده کنید


یادآورها ابزارهای ساده‌ای برای تقویت حافظه هستند و کمک می‌کنند فهرست‌ها و ایده‌هایی را که به‌خاطر سپردن آنها آسان است، با اطلاعاتی که می‌خواهید به یاد بیاورید، مرتبط کنید. سپس با به یاد آوردن این آیتم‌های روزمره، می‌توانید آنچه را می‌خواهید، به خاطر بسپارید.


تکنیک‌های بسیاری برای یادآوری وجود دارند:

۱. تکنیک عدد و قافیه


تکنیک عدد و قافیه به شما امکان می‌دهد تا فهرست‌های مرتب را به خاطر بسپارید. با واژه‌ی استانداردی که با عدد هم‌قافیه است، شروع کنید (مثل یک: پِلک، دو: لوگو، سه: مدرسه، چهار: ناهار، پنج: گنج، شش: کِش، هفت: نفت، هشت: رشت، نه: نو، ده: تَه) سپس تصویری به‌وجود بیاورید که هر یک از این اعداد را با چیزی که سعی می‌کنید به خاطر بسپارید، تداعی کند. مثلا برای به خاطر سپردن فهرستی از شاعران پارسی‌زبان سده‌ٔ هشتم با استفاده از تکنیک عدد و قافیه، به روش زیر کار را شروع کنید:


    یک: پلک / خواجوی کرمانی: هروقت به کرمان میریم، پلک چشمم می‌پرد.

    دو: لوگو / سلمان ساوجی: همان لوگو که برای سلمانی آقا رضا طراحی کردم.

    سه: مدرسه / عبید زاکانی: مدرسه‌ی ابتدایی من تو خیابان زاکانی بود.

    چهار: ناهار / حسن کاشی: برای ناهار، کاچی بهتر از هیچی.


۲. سیستم عدد و شکل


در سیستم عدد و شکل باید تصاویری خلق کنید که با شکل هر عدد رابطه داشته باشند و بعد هم آن تصاویر را به آیتم‌های موجود در فهرست‌تان ربط بدهید. اجازه بدهید از همان مثال استفاده کنیم:


    یک: شمشیر / خواجوی کرمانی: کرمان در قدیم شمشیربازهای بزرگی داشته است.

    دو: تبر / سلمان ساوجی: سلمان یک تبر درجه‌یک خریده است.

    سه: عینک / عبید زاکانی: تو خیابان زاکانی، مغازه‌ی عینک‌فروشی هست.

    چهار: عصا / حسن کاشی: پدربزرگ عصایش را محکم به کاشی زد و آن را شکست.


۳. تکنیک الفبا


تکنیک الفبا برای فهرست‌هایی که بیشتر از ۹ یا ۱۰ آیتم دارند بسیار تأثیرگذار است (اجرای تکنیک قبلی برای بیش از ۱۰ آیتم دشوار است). در این سیستم، به‌جای یافتن واژه‌ای که با عدد هم‌قافیه است، چیزهایی را که می‌خواهید به خاطر بسپارید، به حرف خاصی از الفبا نسبت می‌دهید. این سیستم روش مؤثری برای به خاطر سپردن فهرست مرتبی با ۳۲ آیتم است.

۴. سیستم سفر


در سیستم سفر، در ذهن‌تان سفر یا رفت‌وآمد آشنایی را مجسم می‌کنید. برای مثال ممکن است از دفتر کارتان به خانه بروید. چیزهایی را که می‌خواهید به خاطر بسپارید، با هر مکان شاخصی در مسیر رفت‌و‌آمدتان مرتبط کنید. با سفری که به اندازه‌ی کافی طولانی و شناخته‌شده باشد، می‌توانید چیزهای زیادی را به خاطر بسپارید.

۵. سیستم اتاق رومی


در سیستم اتاق رومی (روش مکانی)، از یک مکان برای تحریک حافظه استفاده می‌کند. فهرست خود را با آیتم‌هایی که در اتاق یا مکان آشنایی می‌بینید، ارتباط بدهید. می‌توانید این ارتباط‌ها را با چیزهایی در آشپرخانه، دفتر کار یا فروشگاهِ آشنایی شکل بدهید.

اصل سوم: از نگاشت ذهنی استفاده کنید


نقشه های ذهنی (که به آنها نقشه‌های مفهومی یا نقشه‌های حافظه نیز می‌گویند) روش مؤثری برای ایجاد ارتباط بین ایده‌ها و مفاهیم در مغز و سپس دیدن ارتباطات در وهله‌ی نخست است. نگاشت ذهنی یک تکنیک یادداشت برداری است و اطلاعات را به شیوه‌ای ضبط می‌کند که ببینید بخش‌های مختلف اطلاعات، چگونه در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند. حقایق زیادی در ضرب‌المثل شنیدن کی بود مانند دیدن» نهفته است. نقشه‌های ذهنی تصویری ساده از اطلاعاتی را که می‌خواهید به یاد بیاورید، به‌وجود می‌آورند.


این تکنیک برای خلاصه نویسی و ترکیب اطلاعات از منابع مختلف بسیار مفید است. همچنین شما را قادر می‌سازد تا درباره‌ی مشکلات پیچیده، به‌صورت سازمان‌یافته‌ای فکر کنید و سپس یافته‌های خود را به شیوه‌ای ارائه بدهید که هم جزئیات و هم کلیات را شامل شود.


خود نقشه‌‌های ذهنی، محصول نهایی سودمندی هستند، اما فرایند ایجاد آنها هم برای حافظه بسیار مفید است. قرار دادن همه‌ی بخش‌ها کنار یکدیگر و جست‌وجو برای یافتن ارتباط میان‌ آنها، وادارتان می‌کند آنچه را که مطالعه می‌کنید، واقعا درک کنید و شما را از حفظ کردنِ صرف، بازمی‌دارد.

اصل چهارم: مغزتان را به چالش بکشید


ذهن مانند دیگر بخش‌های بدن، به تمرین نیاز دارد. شما می‌توانید مغز خود را با استفاده از روش‌های مختلف و به‌طور منظم تمرین بدهید. برای این کار، راه‌های زیر را امتحان کنید:


    مهارت جدیدی یاد بگیرید یا سرگرمی جدیدی را شروع کنید. فعالیت‌های جدیدی انجام بدهید تا مهارت‌های جدیدی کسب کنید. برای مثال، اگر تمام روز با اعداد سروکار دارید، به کلاس‌های هنر یا عکاسی بروید و خلاقیت خود را هم پرورش بدهید.

    به‌طور منظم از تصویرسازی استفاده کنید. از آنجاکه بخش عمده‌ٔ حافظه مربوط به تداعی و یادآوری تصویرهاست، داشتن مهارت تصویرسازی اهمیت زیادی دارد. این مهارت را بسیار تمرین کنید.

    معاشرت فعالانه داشته باشید. در هنگام برقراری ارتباط با مردم، باید آگاه و هوشیار باشید. این امر به شما کمک می‌کند تا مغز خود را قوی و زنده نگه‌دارید.

    روی چیزهای مهم تمرکز کنید. مسلما نمی‌توانید همه‌چیز را به خاطر بسپارید، پس مطمئن شوید فقط انجام کارهای مهم را به مغز خود می‌سپارید و آن را با چیزهای بیهوده پر نمی‌کنید. فلسفه‌ی ورودی زباله، خروجی زباله» (یعنی هر ورودی غلط، نتیجه‌اش هم غلط است) در اینجا به‌خوبی صدق می‌کند.

    مغز خود را با بازی‌های تقویت کننده حافظه‌ فعال نگه‌دارید. شطرنج، جدول‌ کلمات متقاطع، سودوکو، بازی‌های پرسش‌و‌پاسخ، جفت‌سازی و پازل‌ها را امتحان کنید. با انجام این بازی‌ها هم سرگرم می‌شوید و هم حافظه‌تان را تقویت می‌کنید.


سخن آخر


اگرچه تقویت حافظه‌ مهم است، اما به خاطر سپردن چیزهای غیرضروری (مثل وظایفی که باید انجام بدهید و چیزهایی که باید بخرید) کار سختی است. به‌علاوه، چون این موارد از حافظه‌ٔ کوتاه‌مدت استفاده می‌کنند، می‌توانند توانایی شما را برای تمرکز روی چیزهای دیگر، از بین ببرند. شاید هم موجب استرس بشوند، چرا که مدام تقلا می‌کنید تمام کارهایی را که باید انجام بدهید، به خاطر بسپارید.



چرا که بیماری ام اس از سال‌ها قبل از پیدایش ام. آر. آی شناخته شده بود و تنها وسیله تشخیص مؤثر معاینه عصبی و شرح حال بیمار بود و پزشکان در تشخیص این بیماری بدون وجود ام. آر. آی موفق بودند.

وی در خصوص علائم این بیماری تصریح کرد: علائم بیماری به صورت مجموعه‌ای است از تاری دید، دوبینی، اختلال حرکتی و عدم تعادل در اندام‌ها، ضعف اندام‌ها، اختلالات حسی ناخوشایند، بی‌اختیاری ادراری و مدفوعی که ااماً همه علائم در یک فرد دیده نمی‌شود و ممکن است فقط دو یا چند علامت بروز نماید.

این متخصص مغز و اعصاب خاطرنشان کرد: معمولاً علائم به صورت حمله‌ای ظاهر شده و گاهی بدون درمان، بهبودی نسبی می‌یابند و ممکن است در هر حمله عوارض پایداری باقی بماند. در برخی موارد، علائم حمله‌ای نبوده بلکه به صورت تدریجی ظاهر می‌شود، در فرم‌های خوش خیم که معمولاً با علائم حسی یا تاری دید شروع می‌شوند. با گذشت سال‌ها از شروع بیماری، فرد ناتوانی جدی نخواهد داشت.

درمان در مراحل مختلف بیماری با داروهای کورتونی و برخی داروهای تضعیف کننده ایمنی بر اساس تشخیص پزشک انجام می‌شود.


براساس نظرسنجی بین‌المللی از دانشجویان که اداره آموزش بین‌المللی کانادا آن را انجام داد، بیش از ۹۰ درصد دانشجویان در پاسخ به پرسش رضایت‌شان از تحصیل در کانادا گزینه راضی یا بسیار راضی را انتخاب و ۹۵ درصد از آنها کانادا را به‌عنوان محل تحصیل توصیه کردند.

۵ مورد از بهترین دانشگاه های کانادا

۱. دانشگاه تورنتو


دانشگاه تورنتو


کلیسای انگلستان، دانشگاه تورنتو را اداره می‌کند. این دانشگاه، اولین دانشگاهی محسوب می‌شود که در مستعمره کانادای علیا تأسیس شده است. این دانشگاه به‌عنوان یک سیستم دانشگاهی ساختاریافته، کاملا به دانشگاه‌های معتبر در انگلستان شباهت دارد. هر هفت کالج این دانشگاه، تاریخچه و آداب‌ورسوم متمایز از یکدیگر دارند.


دانشگاه تورنتو (UofT) دستاوردهای پیشگامانه زیادی در کارنامه‌اش دارد که از آن جمله می‌توان به اولین انتشارات دانشگاهی کانادا و اولین دانشکده علوم جنگل در این کشور اشاره کرد. این دانشگاه اولین دانشگاه کانادایی است که به مرز بیش از یک میلیارد دلار کانادا (معادل ۵۸۶ میلیون پوند) به‌عنوان کمک‌هزینه تحصیلی رسیده است.


حرکت‌های دانشگاهی تأثیرگذار و مهم از جمله دانشکده ادبیات انتقادی و نظریه ارتباطات تورنتو، نظریه تمامیت NP در علوم کامپیوتر و تحقیق در زمینه درمان سلول‌های بنیادی در این دانشگاه آغاز شد.


محوطه مرکزی این دانشگاه شامل چد ساختمان تاریخی و حیاط‌هایی زیبا است که با بهترین نمونه‌های اروپایی رقابت می‌کند.


در این دانشگاه بیش از ۷۰۰ مدرک دانشگاهی لیسانس و ۲۰۰ مدرک فوق لیسانس ارائه می‌شود. دانشگاه تورنتو یکی از بهترین دانشگاه‌های جهان در زمینه علم پزشکی است.


از جمله فارغ‌التحصیلان برجسته این دانشگاه می‌توان به پنج نخست‌وزیر این کشور، نویسندگانی مانند مایکل اونداجی (Michael Ondaatje) و مارگارت آتوود اشاره کرد. در مجموع، ۱۰ نفر از برندگان جایزه نوبل به نوعی با این دانشگاه در ارتباط هستند.

۲. دانشگاه بریتیش کلمبیا


دانشگاه بریتیش کلمبیا


دانشگاه بریتیش کلمبیا (UBC) قدیمی‌ترین دانشگاه در ایالت بریتیش کلمبیا و یکی از رقابتی‌ترین دانشگاه‌های این کشور است.


این دانشگاه دو پردیس (محوطه دانشگاهی) دارد: یکی در ونکوور و دیگری در کلونا (Kelowna). پردیس اصلی در ونکوور، در نزدیکی سواحل متعددی واقع شده است و مناظر کوه‌های شمالِ مشرف به ساحل جلوه زیبایی به آن می‌دهد. تعدادی باغ گیاه‌شناسی و باغ یادبود در پردیس دانشگاه و نیز یک مرکز هنرهای نمایشی معروف در آن وجود دارد.


این دانشگاه تعدادی بورسیه تحصیلی به دانشجویان اعطا می‌کند که از آن جمله می‌توان به جایزه بین‌المللی دونالد اِی. ورونگ برای دانشجویانی که از کشورهای جنگ‌زده هستند، اشاره کرد.


هشت تن از برندگان جایزه نوبل، ۷۱ تن از برندگان بورسیه رودز (بورسیه مخصوص دانشجویان آمریکا و کشورهای مشترک‌المنافع انگلستان) و ۶۵ برنده مال المپیک از این دانشگاه هستند.


بزرگ‌ترین سیکلوترون جهان (نوعی شتاب‌دهنده ذرات) در این دانشگاه و در مرکز تریومف (TRIUMF) که آزمایشگاه ملی این کشور برای فیزیک ذرات و هسته‌ای است، قرار دارد.


این دانشگاه متشکل از ۱۲ دانشکده در ونکوور و ۷ دانشکده دیگر در پردیس کلونا است. بریتیش کلمبیا دوره کارشناسی ویژه‌ای را به‌شکل مشترک با دانشگاه ساینس پو (Sciences Po) در پاریس ارائه می‌دهد.


سه تن از نخست‌وزیران کانادا از جمله جاستین ترودو (نخست‌وزیر فعلی) در این دانشگاه تحصیل کرده‌اند. جاستین با مدرک کارشناسی از این دانشگاه فارغ‌التحصیل شده است.

۳. دانشگاه مک گیل


دانشگاه مک گیل


دانشگاه مک گیل (University McGill) تنها مؤسسه کانادایی حاضر در انجمن سران دانشگاه‌های جهان در مجمع اقتصاد جهانی است. این مجمع متشکل از رؤسای ۲۶ مؤسسه آموزش عالی در جهان است.


این دانشگاه در سال ۱۸۲۱ تأسیس شد و پردیس اصلی آن در مونت رویال در شهر مونترال قرار دارد. بیشتر ساختمان‌های دانشگاه در محوطه‌ای شبیه به پارک هستند که بسیاری از دانشجویان سال اول در آن زندگی می‌کنند.


همه ساختمان‌های اصلی با استفاده از سنگ‌آهک خاکستری بومی همان منطقه ساخته شده است که به محوطه پردیس، زیبایی قابل‌توجهی بخشیده است.


در سال ۱۸۲۹، مک گیل اولین دانشکده پزشکی ملی را تأسیس کرد و تا به امروز، این دانشگاه برای موضوعات بالینی مختلف امتیازات ویژه‌ای در رتبه‌بندی جهانی کسب کرده است.


دانشگاه مک گیل برای بیش از ۳۰۰ رشته تحصیلی مختلف به بیش از ۳۰ هزار دانشجو از ۱۵۰ کشور مدرک تحصیلی ارائه می‌دهد. به‌همین‌دلیل این دانشگاه به‌عنوان یکی از مؤسسات متنوع بین‌المللی در کانادا مطرح است.


لئونارد کوهن خواننده و ترانه‌سرا و بازیگر ویلیام شاتنر از فارغ‌التحصیلان مشهور مک گیل هستند. تعداد برندگان بورسیه رودز این دانشگاه، از هر دانشگاه کانادایی دیگری بیشتر است.

۴. دانشگاه مک مستر


دانشگاه مک مستر


دانشگاه مک مستر (McMaster University) در همیلتون در ایالت انتاریو واقع شده است و پردیس اصلی آن در ۱۲۱ هکتار زمین در نزدیکی باغ گیاه‌شناسی سلطنتی همیلتون قرار دارد.


این دانشگاه به نام ویلیام مک مستر، سناتور و بانکدار برجسته کانادایی که مبلغ ۹۰۰ هزار دلار کانادا برای تأسیس این نهاد اهدا کرد، نام‌گذاری شده است.


دانشکده پزشکی مک مستر شهرتی جهانی دارد و دانشکده‌های مهندسی، تجارت، علوم انسانی، علوم اجتماعی و علوم دیگر نیز در آن وجود دارد. این دانشگاه تأکید بسیاری بر تحقیقات دارد که هدف آن رسیدگی به بعضی از نیازهای فوری جامعه به‌ویژه در زمینه علوم بهداشتی است. این تحقیقات، شامل تحقیقاتی از مؤسسه تحقیقی سرطان و سلول‌های بنیادی است که بخشی از پوست انسان را به سلول‌های خونی تبدیل می‌کند که می‌تواند کمبود اهداکنندگان خون را کاهش دهد.


دانشجویان و اعضای هیئت علمی دانشگاه مک مستر از بیش از ۹۰ کشور جهان هستند. این دانشگاه دارای حدود ۷۰ توافق‌نامه مبادلات ارزی بین‌المللی با دانشگاه‌های سراسر جهان است.


شعار دانشگاه، از انجیل عهد جدید ۱:۱۷ انتخاب شده که به این صورت است: مسیح همه‌چیز را به هم پیوند می‌دهد». البته این شعار کمی غیرمعمول است، چراکه به‌جای زبان لاتین یا انگلیسی (که مرسوم است) به یونانی نوشته شده است.

۵. دانشگاه مونترال


دانشگاه مونترال


دانشگاه مونترال که تنها دانشگاه فرانسوی‌زبان در این فهرست است، دومین دانشگاه بزرگ کانادا به لحاظ تعداد دانشجویان است و بیش از ۴۱ هزار دانشجوی ثبت‌نامی دارد. یک‌چهارم کل دانشجویان این دانشگاه بین‌المللی هستند.


پردیس اصلی دانشگاه مونترال در دامنه کوه‌های مونت واقع شده است. نشان برجسته ساختمان اصلی این دانشگاه به سبک هنرهای تزئینی (Art Deco) ساخته شده است.


۷۴ درصد از دانشجویان این دانشگاه در مقطع کارشناسی ثبت‌نام کرده‌اند. اتحادیه دانشجویان متشکل از دانشجویان مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد است و سه انجمن برادری (fraternities) و خواهری (sororities) وابسته به اتحادیه هم وجود دارد.


تیم‌های ورزشی این دانشگاه تحت عنوان کارابینز بسیار محبوب هستند و در بدمینتون، فوتبال کانادایی و هاکی و رشته‌های ورزشی دیگر به رقابت می‌پردازند.


بسیاری از مدیران شناخته‌شده در کسب‌وکارهای مختلف، فارغ‌التحصیل همین دانشگاه هستند. از جمله این افراد می‌توان به لوییس آر. چنورت (Louis R. Chênevert) مدیرعامل شرکت یونایتد تکنولوژی اشاره کرد. فارغ‌التحصیلان دیگری هم که سهم عمده‌ای در تحقیقات علمی شامل نوآوری‌ها در انرژی هسته‌ای، ادراک دیداری (visual perception) و رمزنگاری کوانتومی دارند، از جمله فارغ‌التحصیلان برجسته این دانشگاه هستند.


در کارنامه این دانشگاه، فارغ‌التحصیلانی همچون پیر الیوت ترودو (نخست‌وزیر پیشین کانادا و پدر جاستین نخست‌وزیر فعلی) و ۱۰ نفر از نخست‌وزیران استان کبک (Quebec) حضور دارند.



این استاد دانشگاه با بیان اینکه در ۴۰ سال اخیر میزان مرگ‌ومیر مادران نوزادان و… کاهش یافته که به دلایل گوناگونی چون رعایت بهداشت امکانات پزشکی و… است، خاطرنشان کرد: یکی از دلایلی که در میزان مرگ‌ومیر مادر و نوزاد تأثیر داشته بالا رفتن سن ازدواج بوده است. موضوع مهم در این رابطه بحث مهارت‌های ارتباطی و شرایط فیزیولوژیکی است. ازدواج در سنین پایین مشکلات و شرایطی برای مادر و فرزندآوری به‌همراه دارد.

وی بیان کرد: نیاز است تا مهارت‌های زندگی به نوجوانان را ارائه کند و جامعه به‌جای اینکه انرژی روانی و فیزیکی خود را صرف افزایش یا کاهش سن ازدواج کند مهارت‌های زندگی را به نوجوانان بیاموزد و این مهارت‌ها را از حالت کلیشه‌ای خود در مدارس خارج کرده و به‌صورت روشی کاربردی و عملیاتی درآورد. اگر می‌خواهیم کودکانمان در هر سنی توان همسری آموزشی پژوهشی ارتباطی و غیره را داشته باشند بایستی از همان ابتدا کودکی مهارت‌های زندگی را به آن‌ها بیاموزیم. بنابراین اگر به هر اضطراری چون دلایل اقتصادی عرفی فرهنگی شرایط ازدواج برای او ایجاد شد نگرانی عدم مدیریت فرزندمان را نداشته باشیم.

سلطانی با بیان اینکه اگر فرزندمان درگیر یکسری هیجان‌های عاطفی شده است باید بدانیم که راهکار آن ازدواج نیست» گفت: شاید ازدواج بخشی از نیازهای فرزندمان را در یک بازه زمانی کوتاه برطرف کند اما در درازمدت مشکلات زیادی برای او ایجاد خواهد کرد چرا که مهارت‌های زندگی را نیاموخته است. درواقع تا فرد به هویت پیشرفته دست پیدا نکند ازدواج در هر سنی یک اشتباه بزرگ برای زندگی اوست. بنابراین نیاز است آگاهی جامعه در این زمینه افزایش یابد و جامعه به این اندیشه‌ورزی برسد.

وی اظهار کرد: در گذشته باور عمومی این بود که ازدواج یک هندوانه سر بسته است حال آنکه امروز این باور کاملاً رد شده و دانش روانشناسی و جامعه‌شناسی دست به دست هم دادند تا ازدواجی خوب اتفاق افتد. قانونی از سال ۱۳۸۴ در سازمان نظام روانشناسی پایه‌ریزی شد که بر اساس آن سه موضوع مطرح گشت اینکه هیچ طلاقی ثبت نشود مگر اینکه نظر یک مشاور متخصص همراه آن باشد. همچنین هیچ ازدواجی ثبت نشود مگر اینکه یک روانشناس آن را تأیید کند که فرد کاندید مناسبی برای ازدواج است و سومین قانون بحث حضانت بود که برای این موضوع تعیین سلامت روان پدر و مادر انجام شود و آن‌هایی که سلامت روان بهتری دارند و بهتر می‌توانند تعامل با کودک داشته باشند حضانت فرزند را برعهده بگیرند اما این قانون به غیر از بحث طلاق آن اجرایی نشد.

این استاد روانشناس گفت: فرد برای ازدواج بایستی به ۵ بلوغ رسیده باشد بلوغ هیجانی، زیستی، فیزیکی، شناختی و غریزی. طبیعتاً فردی که بلوغ زیستی و فیزیکی ندارد نمی‌تواند ازدواج کند. ازدواج‌هایی که اختلاف سنی زیادی بین دو طرف وجود دارد بحث کودک‌آزاری در آن مطرح است در واقع بر اساس تعریفی که در روانشناسی داریم اگر فاصله سنی فردی که قربانی است با کسی که رفتارهای تهاجمی انجام می‌دهد زیاد باشد کودک‌آزاری محسوب می‌شود نه ازدواج.



براساس پژوهش‌ها، علت طول عمر ایتالیایی‌ها، کاهش فاصله طبقاتی بوده و فاصله طبقاتی در این کشور نسبت به کشورهای دیگر کمتر است. به‌عبارت دیگر، استانداردهای زندگی مردم در ایتالیا بهبود یافته است. به‌همین‌خاطر، عموم مردم امکان تهیهٔ غذای خوب و باکیفیت را دارند. ضمن اینکه پیاده‌روی هم در این کشور بسیار رایج است؛ به‌همین‌خاطر، بیشتر ایتالیایی‌ها خوش‌اندام هستند.

۴. اسپانیا؛ ۸۳٫۴ سال سنامید به زندگی در اسپانیا


اسپانیایی‌ها عاشق رژیم مدیترانه ای هستند. ناگفته نماند که ترفندهایی را هم برای سلامت بیشتر در رژیم غذایی‌شان به‌کار می‌گیرند. مردم این کشور بسیار خانواده‌دوست هستند و به روابط اجتماعی اهمیت زیادی می‌دهند. این موضوع به طول عمر و داشتن زندگی بانشاط کمک شایانی می‌کند. انتظار می‌رود تا سال ۲۰۵۰ میلادی، بیش از ۳۶ درصد جمعیت اسپانیا، سالمند باشند. یعنی در میان ملل اروپایی، بیشترین درصد افراد سالخورده را خواهند داشت.

۵. سوئیس؛ ۸۳٫۲ سال سن


سوئیسی‌ها از خوشحال‌ترین افراد این سیاره هستند و وضعیت اقتصادی کشورشان هم به‌طرز شگفت‌انگیزی مطلوب است. مردم ثروتمندند، دولت باثبات است و این یعنی درگیری و تضادی در سوئیس وجود ندارد و اگر چنین چیزی هم به‌وجود آید، موضوع چندان مهمی نخواهد بود. علاوه بر اینها، نظام پزشکی و سیستم درمانی سوئیس هم بهترین نظام دنیا شناخته می‌شود. در این کشور، خبری از منابع طبیعی گسترده نیست؛ به‌همین‌خاطر بیشتر روی استعداد افراد سرمایه‌گذاری می‌کنند. خودتان قضاوت کنید؛ زندگی در رفاه، سلامت و سعادت، امید به زندگی را بالا نمی‌برد؟

۶. ایسلند؛ ۸۲٫۹ سال سن


رژیم غذایی ایسلندی‌ها بسیار ساده است. غذاهای دریایی، لبنیات گاوهایی که در مزرعه پرورش می‌یابند و عدم استفاده از آفت‌کش‌ها باعث می‌شود تا رژیم غذایی مردم این کشور بسیار سالم باشد. تعداد زیادی چشمهٔ آب‌گرم در ایسلند وجود دارد و همین موضوع، مردم را به زیاد شنا کردن تشویق می‌کند. شنا کردن برای ایسلندی‌ها، یک تفریح خانوادگی و راهی برای کسب آرامش است. البته به‌خاطر زمستان‌های طولانی و تابش کم نور آفتاب در این منطقه، بسیاری از مردم در این کشور زمان زیادی را صرف مقابله و دست‌و‌پنجه نرم کردن با افسردگی فصلی (SAD) می‌کنند.

۷. فرانسه؛ ۸۲٫۷ سال سن


فرانسوی‌ها بسیار فعال هستند و البته آب‌وهوای خوب هم در این جنب‌وجوش بی‌تأثیر نیست. زمستان‌ها در این کشور چندان سخت و سرد نیست و سبک زندگی افراد در طول سال به هم نمی‌خورد. تناقض قابل‌توجهی دربارهٔ فرانسوی‌ها وجود دارد؛ مصرف پنیر آنها بسیار زیاد است اما نرخ بیماری های قلبی در این کشور زیاد نیست. محققان مدعی‌اند، علت این موضوع شیوهٔ سوخت‌وساز پنیر در بدن است. پنیر در مقایسه با کره با میزان چربی یکسان، کلسترول بد را کاهش می‌دهد. نکتهٔ قابل‌توجه در رژیم فرانسوی‌ها، کم بودن میزان غذا در وعده‌های مختلف است.

۸. سنگاپور؛ ۸۲٫۶ سال سنامید به زندگی - سنگاپور


معمولا از سنگاپور به‌عنوان نمونه‌ای ایده‌آل از ملتی خوشبخت یاد می‌شود. وضعیت اقتصادی شهرها و ایالت‌های این کشور مطلوب است، سیستم خدمات پزشکی در آن بسیار کارا و مؤثر عمل می‌کند و برای پیشگیری و شناسایی بیماری‌های مزمن تلاش زیادی می‌شود. نظارت بر کار پزشکان هم ازجمله موارد دیگری است که به بهبود نظام پزشکی این کشور کمک می‌کند. رژیم غذایی سنگاپوری‌ها هم بسیار مناسب و مطلوب است. آنها مواد مغذی و حاوی آنتی اکسیدان مثل ماهی، برنج و نودل مصرف می‌کنند.

۹. سوئد؛ ۸۲٫۶ سال سن


بنا به شاخص کیفیت زندگی سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD)، شاخص کیفیت محیط زیست، تحصیلات و مهارت‌ها، تعادل میان کار و زندگی، وضعیت سلامت، بازار کار و درآمد، ارتباطات اجتماعی، رفاه عمومی و… در سوئد بالاتر از میانگین است. فقط یک درصد از کارکنان این کشور، ساعات طولانی سر کار هستند. میانگین ساعات کار طولانی در کشورهای ثروتمند عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی، ۱۳ درصد است. میزان آلودگی هوا هم در سوئد بسیار اندک است.

۱۰. استرالیا؛ ۸۲٫۵ سال سنامید به زندگی - استرالیا


علت این طول عمر در بین استرالیایی‌ها، سیستم پزشکی جدید و پیشرفتهٔ آنهاست. ضمن اینکه استانداردهای زندگی هم در این کشور، وضعیت بسیار مطلوبی دارد. به گزارش مرکز آمار استرالیا، دلیل دیگر طول عمر مردم‌شان، آگاهی از رعایت رژیمی سالم است. این کشور مهاجرپذیر است و افراد مختلفی از سراسر دنیا با بررسی شرایط مهاجرت به استرالیا هر سال برای ادامهٔ زندگی بهتر به آن مهاجرت می‌کنند.

۱۱. لوکزامبورگ؛ ۸۲٫۲ سال سن


لوکزامبورگ دارای نظام خدمات پزشکی عمومی است که ۹۸ درصد جمعیتش را تحت پوشش دارد. مردم این کشور می‌توانند هر بیمارستان و پزشکی را که می‌خواهند برای درمان انتخاب کنند. بیمه دولتی تقریبا تمام مخارج درمانی مانند آزمایش‌های مختلف، زایمان، ترک اعتیاد، بستری کردن بیمار و… را پوشش می‌دهد. ضمن اینکه نسخه بیماران هم با بیمه قابل‌پرداخت است.

۱۲. کره‌جنوبی؛ ۸۲٫۲ سال سن


بنا به مطالعات، افزایش امید به زندگی در کره‌جنوبی بیشتر به‌واسطه کاهش بیماری‌های عفونی، فشار خون و مرگ‌ومیر نوزادان بوده است. در رژیم غذایی مردم کره‌جنوبی، کربوهیدرات فراوان همراه با درصد اندکی چربی مصرف می‌شود. بومیان این کشور، برنج، کیم‌چی، سوپ، سبزیجات و گوشت و ماهی کبابی زیادی می‌خورند.

۱۳. کانادا؛ ۸۲٫۱ سال سن


سیستم پزشکی-درمانی پیشرفته و پیشگیری از بیماری‌های شدید و مزمن به افزایش طول عمر کانادایی‌ها کمک شایانی کرده است. شکاف و فاصله امید به زندگی در کانادا و آمریکا سالانه، بیشتر و بیشتر می‌شود. اکنون، براساس آمار، کانادایی‌ها سه سال بیشتر از آمریکایی‌ها عمر می‌کنند. یکی از دلایل این تفاوت، کارایی بیشتر نظام درمانی کاناداست.

۱۴. نروژ؛ ۸۲٫۱ سال سن


آب تازه و ماهی‌های دریایی (غیرپرورشی) دو عنصر اصلی و عمده رژیم غذایی نروژی‌ها هستند. مواد مفید دیگری که مردم این کشور مصرف می‌کنند، به این شرح است: ماهی سالمون و روغن، میوه، سبزیجات، نان جو، جو دوسر، گندم سیاه و سیب زمینی. شادی و رضایت هم دلیل مهم دیگری برای افزایش امید به زندگی است. مردم نروژ با صعود سه پله‌ای در سال ۲۰۱۶ از مقام چهارم در شادترین کشورهای دنیا به رتبهٔ نخست رسیده‌اند.

۱۵. مالت؛ ۸۱٫۹ سال سن


مطالعات نشان می‌دهد که افزایش طول عمر و امید به زندگی به دلایلی فراتر از کیفیت نظام سلامت و پزشکی مربوط می‌شود. مثلا در کشور مالت، بهبود وضعیت اقتصادی و رشد آن منجر به کاهش بیماری‌های قلبی می‌شود.

۱۶. اتریش؛ ۸۱٫۸ سال سن

اتریش - امید به زندگی


براساس شاخص کیفیت زندگی، بسیاری از شاخص‌های کیفیت و رفاه در کشور اتریش بیش از میانگین کشورهای دیگر هستند. مثلا متوسط درآمد و ثروت، مسکن، سلامت، رفاه عمومی هر شخص، ارتباطات اجتماعی، کیفیت محیط زیست، امنیت فردی و تحصیل و آموزش از متوسط کشورهای مختلف بالاتر است. امید به زندگی در ن، ۸۴ سال و در مردان ۷۹ سال است. کیفیت آب اتریش بنا به ادعای ۹۳ درصد از مردم آن، کیفیت بسیار مطلوبی دارد.

۱۷. شیلی؛ ۸۱٫۸ سال سن


میزان امید به زندگی در شیلی از کشورهای دیگر آمریکای لاتین بیشتر است. بهبود وضعیت مسکن، درمان و آموزش موجبات این برتری را فراهم کرده است. از دهه ۱۹۶۰ میلادی تاکنون، امید به زندگی در شیلی، ۲۰ سال افزایش داشته و ریشه آن در رشد اقتصادی و اجتماعی این کشور است که با کاهش مرگ‌ومیز نوزادان هم ارتباط دارد.

۱۸. هلند؛ ۸۱٫۷ سال سن


در کنار موارد متعددی که باعث شهرت هلند می‌شوند، رواج دوچرخه سواری هم یکی از شاخص‌ترین ویژگی‌های کشور هلند است. مردم برای رفتن به سر کار یا حتی سفر به شهری دیگر از دوچرخه استفاده می‌کنند. دوچرخه‌سواری ورزشی عالی و درجه‌یک است. شکاف و فاصله مرگ‌ومیر میان مردان و ن در سال‌های اخیر بسیار کمتر شده است. این شکاف که در سال‌های دهه ۱۹۸۰ میلادی ۶٫۵ سال بود در سال ۲۰۱۴ به ۳٫۴ سال رسید.

۱۹. انگلستان؛ ۸۱٫۶ سال سن


بنا به گزارش کارشناسان مرکز ملی آمار جمعیت انگلستان، امید به زندگی در ۳۰ سال گذشته در این کشور رشد داشته و شکاف مرگ‌ومیر ن و مردان هم از شِش سال در بازه زمانی سال‌های ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۲ به ۳٫۷ سال در بازه زمانی سال‌های ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ رسیده است.

۲۰. یونان؛ ۸۱٫۶ سال سن


دلیل حضور کشور یونان در این فهرست، طول عمر مردمان جزیره ایکاریا در دریای اژه است. گفته می‌شود که پنج شهر در دنیا وجود دارند که مردم آنها از طول عمر بیشتری نسبت به نقاط دیگر دنیا برخوردار هستند و به این شهرها منطقه آبی» گفته می‌شود. ظاهرا جزیره ایکاریا هم یکی از این نقاط است. بومیان این منطقه در آرامش، چرت می‌زنند، استراحت می‌کنند، عجلهٔ خاصی برای هیچ‌ کاری ندارند و زندگی اجتماعی بسیار فعال و بانشاطی دارند. مصرف روغن زیتون زیاد و سبزیجات خانگی هم به سالم ماندن آنها کمک می‌کند.

۲۱. پرتغال؛ ۸۱٫۵ سال سن


بنا به شاخص کیفیت زندگی، متوسط شرایط مطلوب مسکن، تعادل میان کار و زندگی، امنیت فردی و وضعیت محیط زیست در پرتغال از میانگین کلی کشورهای دیگر بیشتر است. سلامت آب‌وهوا هم در این کشور بسیار مطلوب ارزیابی می‌شود. به‌طوری‌که میزان ذرات معلق آلوده‌کننده هوا بنا به اعلام سازمان توسعه و همکاری‌های اقتصادی باید به‌طور متوسط، ۱۳٫۰ میکروگرم باشد، اما این رقم برای پرتغال ۱۰٫۱ میکروگرم است.

۲۲. ایرلند؛ ۸۱٫۵ سال سن


رشد نرخ امید به زندگی در کشور ایرلند از هر نقطهٔ دیگری در اروپا سریع‌تر است. بنا به گزارش سازمان همکاری و توسعهٔ اقتصادی، ایرلندی‌ها بیشترین میزان رضایت از وضعیت سلامتی را دارا هستند و مصرف میوه و سبزیجات در رژیم غذایی‌شان حرف نخست را می‌زند.

۲۳. نیوزلند؛ ۸۱٫۵ سال سن


چهار دهه پیش، متوسط امید به زندگی کیوی‌ها (لقب مردم نیوزلند)، بیش از ۷۱٫۵ سال بود اما این روزها، رقم امید به زندگی، ۱۰ سال افزایش پیدا کرده است. مصرف انواع غذاهای دریایی تازه با وجود بیش از ۱۴ هزار کیلومتر ساحل باعث تولید و دسترسی به مواد غذایی سالم و در نتیجه طول عمر بیشتر می‌شود.

۲۴. فنلاند؛ ۸۱٫۴ سال سنفنلاند - امید به زندگی


رتبهٔ کشور فنلاند براساس شاخص شادی دنیا در میان شادترین ملل دنیا، رتبه پنجم است. براساس نظرسنجی گالوپ و آمار سازمان توسعه و همکاری اقتصادی هم جایگاه این کشور از نظر شادترین ملت، دوم و بعد از کشور دانمارک اعلام شده است. زندگی فنلاندی‌ها کیفیت زیادی دارد. نرخ بی‌سوادی پایین، وقوع جرایم اندک، شکاف طبقاتی محدود، سیستم درمانی عالی و وجود تعادل میان کار و زندگی، فنلاند را در شمار کشورهایی با بیشترین میزان امید به زندگی قرار داده است.


این فوق تخصص بیماریهای عفونی تصریح کرد: انجام آزمایش ایدز قبل از ازدواج بسیار مهم است و اکنون این آزمایش در مراکزی به طور رایگان انجام می شود و وزارت بهداشت نیز داروها را رایگان در اختیار بیماران می گذارد ولی عده ای از این امکانات بی خبرند. به گفته محرز، به دلیل نبود آگاهی و فقدان پذیرش جامعه بسیاری از افراد آزمایش نمی دهند. نمی توانیم به دنبال مردم برویم، خود جوان ها باید بدانند رفتارهای پرخطر چیست و تست بدهند، زیرا تمام این مراکز تست ایدز به صورت رایگان مشاوره و تست ها را انجام می دهند.

وی افزود: متاسفانه انگار کسی از این مسائل آگاهی ندارد که بخواهد مراجعه داشته باشد اطلاع رسانی مدام توسط رسانه ها و آموزش و پرورش نشده است.

وی تاکید کرد: جوانان امروز در خطر ابتلا به ایدز هستند، در حال حاضر ت وزارت بهداشت انجام تست های بیشتر است اما در این زمینه نیازمند کمک هستیم تا آگاهی به جامعه داده شود و برای آزمایش مراجعه کنند زیرا درمان موثری برای آن وجود دارد.

محرز یادآور شد: آموزش و پرورش درباره مسائل جنسی صحبت نمی کند زیرا معتقد است دانش آموزان بی بند و بار می شوند و این مشکلی است که ما با آن مواجه هستیم.

این پزشک اظهار داشت: در حالی که انکار و سکوت دو استراتژی بسیار اشتباه در ت گذاری هاست، نمی توان وجود برخی رفتارهای پرخطر را انکار کرد در نتیجه باید آموزش داد تا این مسائل کمتر از گذشته شوند. محرز تصریح کرد: دانش آموزی که از مدرسه بیرون می آید با توجه به ضعف اطلاع رسانی توسط آموزش و پروش یک فرد بکر» برای جامعه است در تمام جوامع آسیب های اجتماعی وجود دارند باید به فرزندان نه» گفتن را یاد داد حق این فرزندان است که به آنها یاد بدهیم در حالی که سکوت می کنیم.

وی خاطرنشان کرد: آموزش و اطلاع رسانی درباره افزایش ایدز از طریق روابط جنسی بسیار مهم و ضروری برای نسل امروز و آینده کشورمان است و باید گامهای اساسی در این زمینه برداشته شود.

در کشور بیش از ۳۴ هزار نفر مبتلا به ایدز ثبت شده است که از این تعداد ۱۶ یا ۱۷ هزار نفر از مبتلایان تحت درمان مداوم قرار دارند ولی سایر این افراد درمانی انجام نداده‌اند یا تحت مراقبت مراکز مشاوره بیماری های رفتاری قرار ندارند.

به علت نبود سیستم غربالگری و مراجعه کردن افراد پر خطر شناسایی موارد جدید مبتلا به ویروس ایدز در کشور به کندی پیش می رود و هر سه ماه یکبار حدود دو هزار مورد جدید شناسایی می شود. تخمین زده می شود بیش از ۶۶ هزار مورد ابتلا به ویروس ایدز در کشور داشته باشیم. حداقل نیمی از این تعداد از ابتلای خود اطلاعی ندارند یا اگر دارند آن را کتمان می کنند. این افراد می توانند با انجام مقاربت‌های جنسی با سایرین باعث انتقال عفوت HIV ‌شوند.




آسیب و ضربه‌های روحی والدین در دوران کودکی خطر بروز مشکلات سلامت روان را در فرزندان افزایش می‌دهد.


وی با بیان اینکه والدینی که در سال‌های نخست زندگی‌شان با استرس‌های شدید و آسیب‌های روانی روبرو بوده اند بیشتر احتمال دارد صاحب فرزندانی با مشکلات رفتاری باشند،گفت: تجربیاتی همچون طلاق والدین، مرگ آنان، سوء استفاده‌های جنسی، فیزیکی و روانی، قرار گرفتن در معرض خشونت و بیماری‌های روانی در گذشته والدین بر سلامت روح و روان فرزندان آنها تاثیر می‌گذارد.

نجفی بیان کرد: آسیب‌های روحی دوران کودکی به عنوان فاکتوری خطرزا در بروز مشکلات سلامت روان در دوران بزرگسالی مورد مطالعه قرار گرفته است اما آسیب های طولانی مدت مشکلات رفتاری می‌تواند از والدین به کودکان و از نسلی به نسل بعد منتقل شود.

این روان شناس افزود: کنترل فاکتورهایی همچون درآمد خانواده و سطح تحصیلات پس از به وجود آمدن رابطه بین سابقه تجربه‌ی اتفاقات ناگوار والدین و بروز مشکلات سلامت روان در فرزندان اثر می‌گذارد.

 


فلسفی رژیم غذایی نامناسب، استفاده از غذاهای فرآوری شده مانند کنسروها، چاقی، درمان‌های هورمونی جهت افزایش قد، جهش ژنی، سیگار کشیدن مادر در دوران بارداری، مصرف بیش از اندازه گوشت قرمز، تماشای بیش از اندازه تلویزیون، استفاده بیش از حد کودکان از فضای مجازی و حضور کمرنگ پدر در خانواده را از عوامل بروز بلوغ زودرس در ایران و دیگر کشورهای جهان دانست.

به گفته وی اگر والدین در زمینه بلوغ آگاهی صحیحی نداشته باشند و یا با وجود آگاهی نتوانند اطلاعات را به‌درستی به فرزندان خود منتقل کنند، کودکان آنان در نهایت دچار بلوغ زودرس می‌شود این درحالیست که بلوغ زودرس موجب بروز رفتارهای ریسک‌پذیر و پرخطر جنسی در آینده خواهد شد.

این روانشناس کودک و نوجوان در ادامه چاقی، کوتاهی قد، افسردگی، مشکلات رفتاری و روانی، فعالیت‌های جنسی زودهنگام و پرخاشگری را از عوارض بلوغ زودرس دانست و گفت: والدین می‌توانند جهت پیشگیری صحیح از بلوغ زودرس در کودکانشان برنامه‌هایی مانند کاهش استفاده از گوشت قرمز، رژیم غذایی مناسب، استفاده از پروتئین‌های مورد نیاز سن کودکان، استفاده نکردن از ظروف پلاستیکی و کنسروی، ایجاد محیط شاد، استحکام خانواده، تعدیل وزن و چک کردن میزان چربی کودکشان را مد نظر قرار دهند.

فلسفی با بیان اینکه حضور پدر در کنار دختر در دوران بلوغ نقش موثری دارد، اظهارکرد: باتوجه به اینکه دختران به دلیل تغییرات ظاهری، در این دوران اعتماد به نفسشان کاهش می‌یابد و این تغییرات جسمی عوارض روانشناختی متعددی برای آنها ایجاد می‌کند، لذا حضور والدین از جمله پدر در کنار کودکان نقش موثری در تربیت آنان دارد.

این روانشناس کودک و نوجوان در بخش دیگری از این گفت‌وگو با تاکید بر اینکه والدین باید جهت تربیت مناسب فرزندان خود تربیت جنسی را مد نظر داشته باشند، تصریح کرد: برخی والدین تصور می‌کنند تربیت جنسی فرزندان یعنی صحبت کردن درباره رابطه جنسی با آنان این در حالیست که تربیت جنسی یعنی والدین از سنین ۲ تا ۳ سالگی کودکان را تا حدودی با اندام خصوصی و حریم شخصی آشنا و آماده کنند تا از آسیب‌های آینده جلوگیری شودو

وی افزود: اغلب کودکان در سنین ۳ الی ۵ سالگی درباره اینکه چطور به وجود آمده‌اند، کنجکاوی دارند اما اغلب والدین در مواجهه با این سوال فرزندان خود را تنبیه می‌کنند، حال آنکه کودکان درنهایت به اشتباه و با کنجکاوی بیش از اندازه این موضوع را از همسالان خود می‌آموزند. لذا والدین باید با فرزندان خود به صورت دوستانه درباره این مسائل صحبت کنند.

بنابر اظهارات فلسفی کودکان باید از والد همجنس خود تربیت جنسی را بیاموزند تا بتوانند نقش جنسیتی خود را به درستی ایفا کند به‌طوری که پیش از سن بلوغ باید کودکان علائم بلوغ را بدانند و نسبت به آن آگاه باشند. به‌طور مثال اگر دختران از عادت ماهیانه بعد از سن بلوغ آگاهی نداشته باشند، دچار استرس خواهند شد، به همین دلیل والدین باید فرزندان را در زمینه مسائل جنسی در مسیر درست هدایت کنند.


می‌گوید: تو کنجکاو نیستی. فکر می‌کنی به یک بار تجربه کردن نمی‌ارزد.

بگو: من درباره خیلی چیز‌ها کنجکاو هستم؛ اما معنایش این نیست که بخواهم خودم قربانی بشوم، یا موش آزمایشگاهی باشم. هرچه باشد، امکان صدمه دیدن من هست؛ پس نمی‌ارزد.

می‌گوید: همه این کار را می‌کنند.

بگو: اولا خیلی‌ها خویشتن‌دار هستند، ثانیا بیشتر کسانی که تو می‌گویی، سرانجام سرشکسته و متأسف می‌شوند و ثالثا من همه نیستم و می‌دانم که چه کاری برای من صحیح است.

می‌گوید: برای اینکه دوستت داشته باشند، باید بیشتر جلو بروی.

بگو: من نمی‌خواهم برای دوست داشته‌شدن، اجازه بدهم کسی از من سوءاستفاده کند.

می‌گوید: ولی من دوستت دارم.

بگو: پس به تصمیم من احترام بگذار و احساسات مرا پایمال نکن.

می‌گوید: به من نشان بده که چقدر دوستم داری.

بگو: من با خویشتن داری و انتظار کشیدن تا روز ازدواج به تو نشان می‌دهم که چقدر دوستت دارم.

می‌گوید: مشکل تو چیست؟

بگو: من هیچ مشکلی ندارم؛ فقط در برنامه زندگی ام، الان وقت ازدواج و مادر یا پدرشدنم نیست و اصلا آمادگی ندارم که دغدغه حاملگی و یا مبتلاشدن به یک بیماری لاعلاج و یا شنیدن حرف‌های انتقادآمیز دیگران را هر روز با خودم داشته باشم؛ پس باید خویشتن دار باشم و انتظار بکشم.

می‌گوید: کسی که چیزی نمی‌فهمد.

بگو: خودم که این را می‌فهمم.

می‌گوید: تو مرا هیجان زده کرده‌ای و حالا نباید این طور رهایم کنی؛ وگرنه رفتارت در حق من بی انصافی و غیرانسانی است. چطور وجدانت چنین اجازه‌ای می‌دهد؟

بگو: من مسئول تحریک شدن هیجانات تو نیستم و نمی‌توانم به قیمت راضی شدن تو، خودم را به عذاب وجدان و سرزنش بیندازم. تو باید خودت را کنترل می‌کردی، . پس به نفع خودت است که یاد بگیری خودت را کنترل کنی.

می‌گوید: اگر قبول نکنی، دیگرانی هستند که با اشتیاق می‌پذیرند.

بگو: برایت متأسفم که مرا به خاطر این چیز‌ها دوست داشتی؛ خوشحال می‌شوم که به سراغ دیگران بروی.


۱. تپش قلب شدید

۲. تعریق

۳. لرزش و رعشه

۴. احساس خفگی و تنگی نفس

۵. بند آمدن زبان

۶. احساس درد در قفسه سینه

۷. داشتن حالت تهوع یا معده درد

۸. احساس سرگیجه و ضعف بدن

۹. گر گرفتگی

۱۰. بی‌حسی بدن یا احساس سوزن سوزن شدن اندام‌ها

۱۱. ترس از دست دادن کنترل خود یا دیوانه شدن

۱۲. ترس از مرگ خود یا اطرافیان

علت بروز اختلالات ترس

 


پزشکان هنوز نمی‌توانند علت دقیق بروز اختلالات ترس و حملات پانیک را تشخیص بدهند؛ اما علت‌هایی که می‌توانند در این زمینه تاثیرگذار باشند، عبارتند از:

۱. تاثیر ژنتیک و ارث

محققان در پژوهش‌های خود دریافته‌اند که این اختلالات می‌توانند به صورت ارثی هم در خانواده‌ها وجود داشته باشند؛ اما هنوز شخص نیست که چقدر از این اختلالات ترس ارثی می‌تواند به ژن‌های شما مربوط باشد و چه میزانی از آن به محیطی که شما در آن رشد کرده‌اید، مرتبط باشد. مغز افراد مبتلا به اختلالات ترس ممکن است در پاسخ به ترس، بسیار حساس رفتار کند.

۲. تاثیر الکل و مواد مخدر

استفاده از الکل و مواد مخدر برای مقابله با اختلالات ترس، این علائم را در افراد بدتر و بیشتر می‌کند. افراد مبتلا به اختلالات ترس اغلب دچار افسردگی شدید هستند. البته هیچ مدرکی گواه بر این امر نیست که یکی از این اختلالات منجر به بروز اختلالات دیگری می‌شود.

روش تشخیص اختلالات ترس

هیچ نوع آزمایش آزمایشگاهی برای تشخیص حملات پانیک وجود ندارد. پزشک شما احتمالا با معاینه شما احتمال وجود بیماری‌ها و اختلالات دیگر را رد می‌کند. اگر به صورت ناخواسته دچار یک یا چند حمله پانیک شده‌اید و می‌ترسید که مجددا این حمله را تجربه کنید، احتمالا به اختلالات ترس مبتلا شده‌اید.

روش درمان اختلالات ترس

برای درمان اختلالات ترس از دو روش درمان جسمانی و روانشناسی استفاده می‌شود.

۱. روان درمانی

پزشک شما ممکن است که برای درمان اختلالات ترس، از شما بخواهد که به یک روانپزشک مراجعه کنید. همچنین ممکن است که یک نوع درمان گفتاری موثر که رفتار درمانی شناختی نام دارد، برای شما توصیه کند. در این روش درمانی یاد می‌گیرید که چگونه افکار و رفتار‌های ناسالم را که باعث رخ دادن حملات پانیک یا وحشت‌زدگی می‌شوند، شناسایی کرده و تغییر بدهید.

۲. دارو درمانی

ممکن است پزشک برای درمان اختلالات ترس تصمیم بگیرد که از دارو درمانی و استفاده از دارو‌های ضد افسردگی کمک بگیرد. در صورت تشخیص پزشک ممکن است لازم باشد که از این دارو‌های ضدافسردگی به مدت چندین سال استفاده کنید. البته دارو‌های ضد اضطراب هم می‌توانند در کوتاه‌مدت برای درمان تاثیرگذار باشند.

۳. تغییر در سبک زندگی

سبک زندگی هم می‌تواند در بروز اختلالات ترس اثرگذار باشند. گاهی تغییر در سبک زندگی می‌تواند در درمان اختلالات ترس موثر باشد. تغییراتی مانند کاهش مصرف کافئی، انجام تمرینات ورزشی و تمرینات تنفس عمیق از جمله عوامل مهمی هستند که برای تغییر در سبک زندگی توصیه می‌شوند.

 



همسران جوان اصل طلایی را بدانند

به عنوان یک اصل طلایی در نظر داشته باشید که هر رفتار و تعاملی که به سست شدن مرز‌های بین همسران با خانواده‌های آن‌ها یا در مقابل به ایجاد مرز‌هایی بیش از حد محکم و غیرقابل نفوذ منجر شود، می‌تواند به بحث دخالت کردن خانواده‌ها دامن بزند. در واقع اصل طلایی در این زمینه، داشتن روابطی متعادل و تعریف کردن مرز‌هایی مشخص، اما منعطف در روابط خانوادگی در کنار توجه ویژه برای احترام به بزرگ‌ترهاست. مثال‌های زیر به روشن شدن مسئله کمک خواهد کرد.

استمرار کمک مالی

این روز‌ها و در ابتدای ازدواج، کمک مالی گرفتن از خانواده‌ها اتفاقی نادر و غیرمعمول نیست. این کمک گرفتن برای اجاره خانه یا خرید آن، تهیه بخشی از وسایل و . به خودی خود مشکلی ندارد، اما تجربه نشان داده وقتی این کمک مالی گرفتن استمرار پیدا می‌کند و حتی بعد از گذشت چند سال از ازدواج قطع نمی‌شود، دردسر‌ها و آن عوارض نیز آرام آرام از راه خواهد رسید. همسرانی که بدون محدودیت و هر بار پس از مواجهه با مشکل، سراغ خانواده‌ها رفته و با وجود گذشت چند سال از تشکیل خانواده، در این زمینه مستقل نشده‌اند، معمولا بیشتر در معرض اظهارنظر‌های ناخوشایند و دخالت خانواده‌ها هستند.

درددل روزانه

اگر شما به عنوان دختر خانمی تازه عروس یا آقاپسری تازه داماد، بعد از هر بار بگو مگو با همسر و بروز مشکل، سراغ مادر، خواهر یا دیگر اعضای خانواده خود می‌روید، باید آمادگی لازم برای بروز مشکل را داشته باشید. درست است که م گرفتن از بزرگ‌تر‌ها در بسیاری از موقعیت‌هاتوصیه شده است، اما یادتان باشد، درددل کردن پیوسته بااعضای خانواده به در هم شکستن مرز‌های بین خانواده نوپای شما با خانواده قدیمی تان و سوءتفاهم‌هایی منجر می‌شود که بسیاری از ما آن را به نام دخالت خانواده‌ها می‌شناسیم. برای زندگی مشترکتان، خودتان تصمیم بگیرید!

نظرخواهی بدون هماهنگی با همسر

درخواست همفکری از دیگران بدون هماهنگی با همسر، یکی دیگر از رفتار‌هایی است که می‌تواند به دلخوری منجر شود. شاید با خود فکر کنید این همفکری ایرادی ندارد، اما یادتان باشد در مسائل بین شما و همسرتان، درخواست برای همفکری از جانب دیگران، باید از جانب هر دوی شما باشد، در غیر این‌صورت آن چیزی که شما همفکری خطابش می‌کنید، می‌تواند از دید همسرتان دخالت توصیف و به دلخوری منجر شود.

ارائه م اجباری به دیگران

اگر به خانه والدین، خواهر یا برادر خود رفته و به خود اجازه می‌دهید بدون این که آن‌ها خواسته باشند درباره جزئیات زندگی آن‌ها نظر بدهید، توجه کنید که با این کار به نوعی کارت دعوت برای دخالت آن‌ها در زندگی خودتان صادر می‌کنید چراکه اگر قرار باشد ما به خودمان اجازه دخالت و ارائه نظر بدون درخواست دیگران را بدهیم، نباید انتظار زیادی از طرف مقابل در رعایت مرز‌ها و حریم‌های شخصی‌مان داشته باشیم.

تلاش برای حذف خانواده‌ها

شاید برای برخی قابل پیش‌بینی نباشد، اما تجربه نشان داده گاهی اوقات تلاش افراطی همسران برای حذف خانواده‌های همدیگر از زندگی مشترک‌شان، می‌تواند به دخالت بیشتر آن‌ها منجر شود. این موضوع البته دلیل پیچیده‌ای ندارد، زمانی که والدین احساس کنند رابطه عاطفی آن‌ها با فرزندشان به شدت تحت کنترل و در حال افول است، ممکن است به سمت رفتار‌هایی بروند که ظاهر دخالت کردن در زندگی همسران جوان را دارند. در چنین مواقعی، تقویت رابطه عاطفی هر کدام از همسران با خانواده‌اش و در پیش گرفتن رویه‌ای متعادل در روابط، می‌تواند به حل مشکلات کمک کند.

برای زندگی مشترکتان، خودتان تصمیم بگیرید!

این تنش‌ها خود به خود حل نمی‌شود!

همان‌طور که بسیاری از همسران تجربه کرده‌اند، شاید شما هم در کنار رعایت چنین مواردی باز در تنظیم روابط با خانواده خود و همسرتان دچار مشکل باشید. اگر مسئله دخالت و ارائه نظرات آن‌ها باعث تنش در رابطه شما دو نفر شده است، شاید بهتر باشد پیش از بالا گرفتن مسئله، به مشاور یا روان‌شناس مراجعه کنید. توجه داشته باشید این تنش‌ها، خود به خود حل نخواهد شد.


در دوران نامزدی معیارهای ازدواج مانند خصوصیات مطلوب مشترک مانند هوش، اصول اخلاق کاری، صداقت، شوخ طبعی، ثبات، و توانایی برقراری روابط اجتماعی را باید در نظر گرفت. به عقیده روانشناسان، داشتن حداقل چند علاقه مشترک با همسر آینده برای انجام فعالیت‌های مشترک مانند سرگرمی یا علاقه به مسافرت امری ضروری است. از نظر روانشناسی ، توصیه می‌شود در زمینه‌های بسیاری با نامزدی که قصد ازدواج با او وجود دارد بتوان به راحتی ارتباط برقرار کرد.

آیا ضعف شخصیتی یا رفتاری جدی که بر رابطه شویی اثر منفی بگذارد در طرف مقابل وجود دارد؟

منظور روانشناسان رفتارهایی است که می‌توانند یک ازدواج را به جدایی و طلاق بکشانند. مثلاً در مورد اعتیاد، سوء استفاده جسمی و احساسی، عدم تعهد در رابطه، نادیده گرفته شدن یا سوء استفاده شدید در دوران کودکی (که ممکن است ناگفته مانده باشد)، عدم بلوغ فکری و وجود بیماری روانی مزمن و درمان نشده همسر آینده باید فکر شود.

البته مقصود این نیست که فرد با چنین مشکلاتی شایسته ازدواج و تشکیل خانواده نیست، بلکه ممکن است این افراد برای یک رابطه شویی سالم و موفق چالش‌های جدی به همراه داشته باشد. باید در معیارهای ازدواج به خوشبختی خود و فرزندان و برقراری رابطه شویی با چنین فردی بیشتر فکر کرد.

آیا فارغ از معیارهای ازدواج در رابطه، زندگی با این فرد لذت بخش است؟

باید از چیزهای زیادی در زندگی لذت برد. داشتن روابط دوستی، شغل، تفریحات و سرگرمی‌ها و یک احساس رفاه و رضایت کلی در زندگی، که باعث می‌شود فرد به بهترین شکل برای برقراری یک رابطه عاشقانه و عاطفی آماده شود.

وقتی فرد در موقعیت مناسبی قرار دارد و خود را دوست دارد، آسان‌تر در مورد انتخاب همسر مناسب تصمیم می‌گیرد. به علاوه، بار سنگین مسئولیت خوشحال کردن خود را بر دوش کسی نمی‌گذارد. بسیاری از افراد دوست ندارند تنها باشند، اما باید به طور کلی با تنهایی مشکلی نداشته باشند چون اگر اینگونه باشد برای اجتناب از احساس تنهایی دست به انتخاب‌های غیر عقلانی خواهند زد که منجر به عدم دستیابی به یک ازدواج موفق خواهد شد. 

آیا در انتخاب همسر برای ازدواج باید زیاد قرار ملاقات گذاشت؟

هدف از قرارهای دوستی و دوران نامزدی این است که مشخص شود فردی می‌خواهد با فرد مورد نظر بیشتر وقت بگذراند یا خیر. این امر همچنین به افراد کمک می‌کند نگرش بهتری از معیارهای ازدواج خود پیدا کنند. اگر این قرارهای دوستی و نامزدی کم کم موجب احساس نگرانی و اضطراب و حتی ترس از ازدواج شود، بهتر است هر چه زودتر تصمیم به قطع رابطه گرفت و رابطه را خاتمه داد.

همچنین در صورتی که قرار گذاشتن و ملاقات با این فرد ملال آور و کسل کننده است بهتر است رابطه با کسی که مناسب ازدواج نیست را پایان داد. به عقیده مشاوران ازدواج، تنها ماندن بهتر از برقراری یک رابطه ناسالم و ناخوشایند است. زیرا در صورت ازدواج با چنین شخصیتی نه تنها احساس خوشبختی وجود ندارد بلکه ممکن است زندگی بعد از ازدواج به جدایی و طلاق بیانجامد.

آیا در معیارهای ازدواج آشتی و مصالحه لازم است؟

سازش و مصالحه یکی از مهمترین معیارهای ازدواج موفق است. باید آماده بود که تا در قالب ما فکر کرد نه من. در آمادگی قبل از ازدواج هر فردی باید حس کند که آماده اینگونه اندیشیدن و طرز فکر است و نامزد وی نیز مانند او آماده ازدواج و شروع یک زندگی مشترک است. همچنین افراد نباید اینطور فکر کنند که در حال فدا کردن چیزهایی هستند که برای آنها مهم است.

باید نسبت به شروع رابطه و زندگی مشترک احساس خوبی داشت، حتی در مواقعی دست از اختلافاتی که ممکن است ارزش دعوا با همسر را نداشته باشد کشید.

مهم تر از همه در تعیین معیارهای ازدواج باید اطمینان حاصل کرد که نامزد، فرد قابل اعتمادی است.  نباید با کسی رابطه داشت که پشتیبان و حامی نیست و یا حتی از آن بدتر، باعث پسرفت و شکست در زندگی می‌شود.

افرادی که در مواقع ضروری، حاضرند و می‌توانن در شرایط سخت و مواجه با مشکلات زندگی به آنها تکیه کرد، اشخاصی مناسب برای ازدواج به عنوان همسر آینده هستند

از دید روان شناس خانواده ، اگر نامزد فردی معیارهای ازدواج بیان شده را دارد و از احساس خوبی نسبت به این موضوع وجود دارد، در انتخاب همسر مناسب موفق بوده و زندگی شویی خوبی در آینده خواهند داشت.


کارشناسان هشدار می‌دهند وجود احساس تنبلی، بی‌انگیزگی، بی‌تفاوتی و عدم علاقه به کار می‌تواند در درازمدت نشان‌دهنده ابتلای افراد به بیماری‌های قلبی، افسردگی و حتی سکته مغزی باشد. به طور معمول بی‌علاقگی و تنبلی نشان‌دهنده افسردگی معنا می‌شود که در همه موارد این طور نیست.

کارشناسان با تحقیق بر روی افراد مبتلا به انواع بیماری‌ها از جمله بیماری لایم، سندروم خستگی مزمن، بیماری پارکینسون و بیماری MS دریافته‌اند اکثر این افراد دچار خستگی مزمن هستند.

کارشناسان خستگی در افراد مبتلا به بیماری‌های قلبی را به دلیل کاهش جریان خون به بخش‌های مختلف بدن از جمله عروق مغز می‌دانند.

همچنین در افراد مبتلا به بیماری زوال عقل به دلیل تغییرات مغزی افراد معمولاً با علائمی چون بی‌توجهی به محیط اطراف، بی‌انگیزگی و بی‌احساسی مواجه می‌شوند.

یکی دیگر از دلایل بی‌احساسی و تنبلی در افراد بروز استرس شدید در آنها است که سبب تغییر در قسمت هیپوتالاموس مغز می‌شود و به این ترتیب سیستم پاداش‌دهی مغز آنها دچار تغییر شده و آنها نسبت به محیط پیرامون بی‌احساس می‌شوند.

کارشناسان در خصوص افراد مسن با سابقه بیماری قلبی، کاهش جریان خون و اختلال در دوپامین را عامل اصلی بی‌انگیزگی نام برده‌اند.

بر همین اساس پزشکان به افراد توصیه می‌کنند در صورت مشاهده بی‌علاقگی در افراد سالمند حتماً با پزشک متخصص تماس بگیرند.


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها